این دست کیست؟
این دست کیست، یک دانشمند، یک هنرمند، یک تاجر، یک سیاستمدار، یک
کارگز، یک روحانی، یک معلم، یک گانگستر، یک مددکار اجتماعی، یک دزد، یک کارمند
بایگانی، یک متصدی تراولینگ در گروه فیلم برداری و یا یک مطبوعاتی؟
·
او هر که هست، برای من و تو یک دست است و یک کودک، کودکی که هیچکدام
آنها نیست ولی می تواند جای هر یک و یا چندتایی آنها باشد…
·
این که دنیا در دست بچه ها باشد، آرزوی خامی بیش نیست و شاید تنها
بتواند شوره یک فیلم سینمایی باشد…
·
ولی فکرش را بکنید! این سیاره کوچک ما چقدر دوست داشتنی می بود اگر
انسان می توانست تمامی شعور و پیچیدگی های پس از دوران بلوغ را که زیستن و حتی مرگ
او را معنا می دهد، با سادگی و خلوص دوران کودکی اش بیامیزد. سادگی خیرکنندگی که
نه مرزی می شناسد و نه رنگی. خلوص غریبی که در آن همه چیز تازه است و هر لحظه،
لحظه کشف است و تازه و پاکیزه دیدن
2-1- شناخت کلی کودک:
هر کودک از لحظه ای که به دنیا می آید در جریان تحولات جسمی و روانی
قرار می گیرد. از نظر پیاژه (روانشناس معروف) تحولات روانی از بدو تولد شروع و تا
سن 14-15 سالگی به تکامل خود می رسد و در سنین 14-15 سالگی ساختمان ذهنی فرد کامل
می شود. این امر اهمیت سنین کودکی و نوجوانی را آشکار می سازد. آشنایی دست
اندرکاران تعلیم و تربیت (اعم از خانواده ها و مراکز آموزشی) با خصوصیات هر مرحله
از دوره تکامل روان آدمی می تواند طفل را به فرد متکاملی تبدیل کند و یا حداقل این
آگاهی باعث می شود که اعمال با فضاها و عملکردهایی که ما برای کودک خود می سازیم
سدی در مسیر تکامل او نباشد.
«روسو می گوید: هر سن و هر حالت از حیات، کمال و بلوغ متناسب با
خود دارد که مخصوص آن است آموزش و پرورش باید این پیشرفت را آسان کند و به این
کمال برسد.»
موریس دبی استاد روان شناس و تعلیم و تربیت در دانشگاه سوربن فرانسه
در ابتدای کتاب مراحل مختلف می نویسد: رشد کودکان از روزی که به دنیا می آیند تا
موقعی که به درجه کمال می رسند از مراحل متوالی و بهم پیوسته ای عبور می کند که می
توان آنها را فصول مشخص یک تاریخ دانست. این رشد اگرچه ظاهراً ترقی دائمی و
یکنواختی است ولی در واقع کند و تند می شود و گاه دوره هایی پر جوش و خروش و زمانی
آرامتر دارد. این تغییرات به ظاهر آرام و پیوسته است، اما در واقع موجودی است که
می بالد و مراحل معینی را طی می کند. هریک از این مراحل، ساختمان روانی خاصی دارد
که می توان آن را در رفتاری که مخصوص این مرحله است مشاهده کرد. پرورش حتی الامکان
باید بر طبق مراحل روانی رشد صورت گیرد و تنها در این صورت است که می توان همه
استعدادهای شاگرد را به ظهور رساند.»
2-1-1- چگونگی شناخت رفتار کودک
برای شناخت رفتار کودکو مراحل رشد و عواملی متعددی دخالت دارند که می
توان بطور کلی آنها را به پنج گروه تقسیم نمود:
1.
عوامل جسمانی معلول توارث
2.
عوامل غیر توارثی (مانند کمبود اکسیژن هنگام تولد یا عدم فعالیت
مناسب غدد بدن)
3.
یادگیریهای طفل
4.
محیط اجتماعی کودک (مانند: والدین، خواهران، برادران، همسالان و محیط
مدرسه)
5.
محیط و بافت اجتماعی و فرهنگی که رشد نهایی کودک را در بر می گیرد.
گروه اول را عوامل توارثی و گروههای دیگر را عوامل محیطی می نامند.
بنابراین رفتار و شخصیت کودک در هر لحظه از زندگی اش معلول عوامل توارث و محیط
است. توارث زمینه را فراهم ساخته و محیط در شکوفا شدن زمینه ها مؤثر می باشد. نقش
توارث و محیط در شناخت رفتار کودک باید توأماً مورد توجه قرار گیرند. مثل دو روی
سکه که با یکدیگر همگام می باشند.
2-2-2- مراحل تحول مفاهیم ذهنی با توجه به رشد کودک:
در این قسمت مراحل تحول مفاهیم ذهنی از نظر طبقه بندی پیاژه بررسی می
شود. بطور کلی، پیاژه، هوش را قدرت انطباق با اوضاع و احوال جدید و همچنین توانایی
درک و ابداع یا آفرینش می داند و به منظور کسب این توانایی گذشتن از از چند مرحله
رشد را در طی سالهای اولیه زندگی فرد الزامی تصور می کند.
:: برچسبها:
دانشجویی ,
عمران ,
پایان نامه ,
:: بازدید از این مطلب : 130
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0